loading...

مژده باقری بازیگری و کارگردانی سینما

بازدید : 252
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 10:36

.
من تو را میشناسم
از هزاران سال پیش...
و انگار هزاران بار تو را دیدم و با هر بوسه ات هزار بار جان دادم و دوباره جان گرفتم ...
انگار هزاران بار با تو زیر باران بودم
روی برف‌ها پا به پایت قدم زدم،
شب‌های گرم تابستان با تو روی ماسه‌ها نشستم و به بیکرانی دریا چشم دوختم و روزهای بهاری زیر درخت‌های پر از شکوفه با تو شعرها خواندم!
انگار هزاران بار دست در دست تو در دشت‌ها دویدم،
با تو بر فراز کوهی بلند ایستادم و باد از زیر روسری ابریشمی‌موهایم را در هم ریخته...
انگار هزاران بار سوار بر اسبت با تو تاخته ام،
در جاده‌‌‌ای به مقصد بهشت!
هزاران ترانه با تو خواندم
هزاران بار با تو رقصیدم
هزاران بار همرزمت بودم و دوشادوش تو جنگیدم، اما نه ...
انگار هزاران بار با گوشه‌ی روسری ام از تفنگت گرد و غبار گرفتم، با چشمان غمگین تا سر جاده به بدرقه ات آمدم، پیشانی بر پیشانی ات گذاشتم؛ لبهایت را بوسیدم و در دلم برایت دعا خواندم!
من تو را میشناسم ...
و انگار از همان اولین روز، روی پیشانی ام درست همان‌جایی که تقدیر آدم را مینویسند خدا با دست خودش نام تو را نوشته ...
جوری که در هزاران زندگی قبلی با تو بودم و در هزاران زندگی بعدی باید همراهت باشم
من تو را میشناسم و میدانم یک روز در یک خیابان شلوغ، در یک عصر بارانی تو هم پیدایم می‌کنی
آنوقت با تعجب به چشم‌هایم نگاه میکنی و میگویی :
خانم شما چه آشنا ...؟!
«من عاشق تو هستم»
و آنروز تو هم میفهمی
مرا
بسیار
عاشقی...

بازیهای بومی محلی وسنت های قدیمی در بیداخوید
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی