loading...

مژده باقری بازیگری و کارگردانی سینما

بازدید : 303
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 16:37

امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»

دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی می‌کند کجای دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده و به جانم نق میزند بیا دیگر... و همه‌ی این حرف را خلاصه کند در «کجایی؟!»

داشتم به همین چیزها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!

اما او دیگر حالم را نپرسید...

آدم غریبه‌ها برایشان مهم نیست که دیگران چگونه‌اند و کجای شهر نشسته‌اند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حال مرا ؛ بگو کجایی؟!

خبرخوش وزیر بهداشت در مورد واکسن کرونا
برچسب ها
بازدید : 545
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 16:37

بپرس دوستم داری؟
بگذار بگویم من؟
شما را؟
به جا نمی‌آورم!
ولی...شما چقدر زیبایید!
به فنجان قهوه‌‌‌ای دعوتتان کنم؟
لبخند بزن
بگو با کمال میل
بیا دوباره برای اولین بار ببینمت!
در همان دیدار دلت را ببرم
بگذار اولین دوستت دارم را دوباره بگویم!
باز هم عاشقت شوم!
تو یک لبخند که بزنی
من هر صبح آلزایمر میگیرم و تو یک عمر
اولین و آخرین عشقم خواهی بود!

خبرخوش وزیر بهداشت در مورد واکسن کرونا
بازدید : 304
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 16:37

از ""رفاقت"" میگویند ولی رفیق نیستند...
ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺣﮑﻢ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﮕﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺍﺯ ﺣﺲ ﺍﺕ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻨﺪ...
ﺗﺤﻘﯿﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺣﻘﯿﺮﻧﺪ...
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺍﻧﺪ...
ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﻭ ﻣﻦ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﻫﺎﺳﺖ...
ﺳﺮ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻌﻨﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺗﺮﺳﯿﻤﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﻭ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺁﻫﻨﮕﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪ.....چه بی محابا بر سرت خراب میشوند

این نامردی‌های روزگار

اولین و اخرین عشقم ❤
بازدید : 522
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 19:36

غم‌انگیز بود...
که خیابان پر بود ...
از قرارهایی که یکی نیامده بود ..
یکی بی‌قرار و دلشکسته برگشته بود ...
اندوه من اما از جنس سوم بود !
من با هیچ‌کس هیچ‌کجای این همه شهر ...
در هیچ‌کجای این همه خیابان...
هیچ قراری نداشتم …!


رسانه پای کار مقابله با کرونا
بازدید : 280
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 19:36

میگفتی بوی خاک باران زده را دوست داری،
ولی چایی خوردن توی هوای ابری را بیشتر...
مکث میکردی و میگفتی:
ولی از همه بیشتر وقتی را دوست دارم که بوی خاک باران زده توی بینیم میپیچد و یک دستم لیوان چای و دستم دیگرم در دست تو باشد...
بوی خاک باران زده پیچیده توی خانه،
چای تازه دم هم روی سماور است،
دلت برای خودم که هیچ،
برای دستهایم تنگ نشده؟؟

غم انگیز بود ❤
بازدید : 271
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 19:36

رهایم نکن خدا! بدون تو دنیا عجیب جای ترسناکی‌ست،
چقدر می‌ترسم بدون تو از شب، از تاریکی، از سکوت...
چقدر نگرانم، چقدر نفس کم می‌آورم...
چقدر دلم برای لمس حضور تو تنگ شده این‌روزها
ریشه‌هایم از دل خاک بیرون زده و معلق مانده‌ام میان زمین و هوای تو،
منی که خودم را، منی که عزیزانم را، منی که همه چیز جهانم را؛ به تو سپرده‌بودم! حواست کجای جهان پرت شده این روزها؟!
دارم می‌ترسم از دنیا، از زمین، از آدم‌ها
ریشه‌های بیرون زده‌ام درد می‌کند...
حواست کجاست خدای من؟!
حواست کجاست؟!

غم انگیز بود ❤
بازدید : 282
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 23:39

اولش یکم سخته
کم کم اما عادت میکنی،
به صبح‌هایی که به محض باز شدن چشمات نخواد به کسی صبح بخیر بگی!
عادت میکنی به کسیو نداشتن واسه خریدن نازکردنات...
یاد میگیری خیلیا ممکنه بیان، ولی آخرش بجز خودت هیچکی برات نمیمونه...
خودتو غرق کار میکنی
غرق درس
غرق زندگی
میترسی که نکنه یکوقت بیکار بشی و یادت بیاد چقدر تنهایی
چقدر دنیات خالیه...
چقدر هیچکس نیست!
ولی میدونی...
مهم اینه، بلاخره عادت میکنی
بلاخره یک روز میاد که زندگی هرچی مُشت میزنه تو دیگه دردت نمیاد!
فقط بهش لبخند میزنی...

مشکل تامین نهاده ها در حال مرتفع شدن است
برچسب ها
بازدید : 447
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 23:39

راستش هیچ چیز به اندازه‌ی این که همه‌ی زندگی ام را بریزم توی چمدانی و تمام گوشه‌های دنج جهان را بگردم ، خوشحالم نمی‌کند !
دلم می‌خواهد بدانم ؛ زبانِ برگ‌ها در همه جای دنیا یکی ست ؟
ستاره‌ها همه جا یک جور می‌درخشند ، آفتاب ، با همین صمیمیت می‌تابد ؟!
و خدا همه جا به همین اندازه مهربان است ؟!
دوست دارم نبض زمین را بگیرم و گوشه گوشه‌ی جهان را نفس بکشم ،
دوست دارم همیشه در سفر باشم ...
که هیچ چیز به اندازه‌ی اکتشافات تازه و سفرهای طولانی ، خوشحالم نمی‌کند ...
سفر ، نوعی نقض قانون ثبات و تسلیم است ،
نوعی شکست دادنِ مشکلات ، دردها ، عادت‌ها و وابستگی‌ها
به عقیده‌ی من ؛ جهانگردها ، خوشبخت ترین آدم‌های زمین اند ،
غصه‌هایی که نباید را نمی‌خورند ، دردهایی که نباید را نمی‌کشند و قبل از اینکه رنجی به سراغشان بیاید کوله بارشان را می‌بندند و می‌روند ...
جهانگردها معنای درستِ زندگی را فهمیده اند
و شاید رنجِ آدمی‌از همین سکون و "یک جا ماندن" باشد ..


❤️❤️

مشکل تامین نهاده ها در حال مرتفع شدن است
بازدید : 283
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 4:37

غم انگیز بود
که خیابان پر بود از قرارهایی که
یکی نیامده بود..
یکی بی قرار و دلشکسته
برگشته بود!!
اندوه من اما از جنس سوم بود..
من با هیچ کس
هیچ کجای این همه شهر
در هیچ کجای
این همه خیابان هیچ قراری نداشتم …

تولدم مبارک ... :))

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی